«نظم و انضباط» برای بعضی از جوانان و نوجوانان واژه ای تعریف نشده و بی معنا است و کاربردی برای آن نمی یابند! اما برای گروهی دیگر، خروج از چهارچوب نظم و انضباط ناخوشایند و آزاردهنده است. گروه دوم نظم و انضباط را چگونه آموخته اند و رفتار والدین با آنها چگونه بوده که نظم را به جزیی انفکاک ناپذیر از زندگی
آنها بدل کرده است. «نظم» یکی از مهم ترین نیازها و ضرورت ها در زندگی جوانان و نوجوانان است؛ چرا که در سایه نظم امنیت و آرامش به زندگی راه یافته و در سایه امنیت و آرامش، مثبت اندیشی در رفتار شخص نمود می یابد.اولین قدم در آموزش نظم، تعریف، «واژه نظم» و «کاربرد آن» در زندگی است. به این معنی که به جوانان و نوجوانان بیاموزیم که نظم چیست و چه اثرات مثبتی به دنبال دارد.به عقیده آموزشکاران و روانشناسان، پیش از آن که مفهوم نظم را به فرزندانمان آموزش بدهیم، ابتدا باید خود با مفهوم نظم آشنا شده و آن را باور داشته و در زندگی خویش نظم را رعایت کنیم. بسیاری از والدین «نظم» را با «تنبیه بدنی» مترادف می دانند و هر گاه سخن از نظم به میان می آید، از تنبیه بدنی سخن می گویند و این، سرآغاز سرپیچی فرزندان از والدین و شکست والدین است.در این بحث به بررسی چگونگی آموزش نظم و انضباط در جوانان و نوجوانان می پردازیم. تغییر روش ها * بلوغ، اوج تحول و سرکشی جوانان و نوجوانان است، به ویژه اینکه در این دوره اولین و مهم ترین نیاز جوانان و نوجوان یعنی نیاز به استقلال، جلوه ای خاص می یابد و خروج از وابستگی به والدین، انقلاب رفتاری عجیبی را در آنها ایجاد می کند. والدین موظفند «استقلال» را برای فرزندشان معنا کرده و به او قواعد و اصول استقلال در عین اطاعت از والدین را بیاموزند. * برای غلبه بر ناآرامی ها و جهش های اخلاقی فرزندان، والدین باید همپای آنها دوران سخت بلوغ را سپری کنند و صبر و حوصله، اولین و مهم ترین قدم در دستیابی به موفقیت است. * والدین باید به تدریج فرزندشان را با مسوولیت های جدید آشنا کنند و آرامش و ملایمت را فراموش نکنند. * به نظر می رسد در دوران بلوغ، فرزندان ارزشی برای سخنان و توصیه های والدین قایل نیستند که این امر باعث پریشانی و آشفتگی والدین شده و دست به تنبیه آنها می زنند. این تنبیه نه تنها فرزندان را به اطلاعت از والدین موظف نمی کند، بلکه سرآغاز سرپیچی و نافرمانی فرزندان از والدین نیز است. بنابراین برای آن که نفوذ و تأثیر کلامتان را از دست ندهید، به هیچ وجه تنبیه و خشونت به کار نبرید. برای چندمین بار هم که شده، توصیه های خود را با آرامش و ملایمت تکرار کنید. * فریاد زدن، بی قراری، سرسختی و نافرمانی، رفتارهای نامعقول، قهر و گریه، اخم و عصبانیت و...از رفتارهای بارز دوران بلوغ است. برای کنترل این رفتارها فرزندان نیاز به برخورد منطقی و صحیح والدین دارند: آنها را یاری کنید. * روش های جدید و مختلف مدیریتی را امتحان کنید تا بتوانید با بهترین روش با تحولات دوران بلوغ فرزندتان، خود را تطبیق دهید. * صبر و شکیبایی و توجه به نیازهای دوران بلوغ از ضروری ترین وظایف والدین است. در سایه صبر و شکیبایی موفقیت حتمی است. پس از آن که والدین با ناآرامی ها و ناملایمات دوران بلوغ آشنا شدند و با تسلط و درایت، فرزندشان را یاری کردند، حال نوبت آموزش نظم و انضباط به آنهاست. ببینیم والدین نیاز به چه تدابیری دارند: الف _ تصحیح و گسترش روابط والدین و فرزندان * فرزند شما چه دختر و چه پسر نیاز به برقراری ارتباطی عاطفی و محکم با والدین خویش دارد. فرزندان باید با هر دوی شما احساس امنیت، آرامش و صمیمیت کنند. برقراری نظم، بدون برقراری رابطه منطقی و درست امکان پذیر نیست. برقراری ارتباط صحیح و منطقی میان والدین و فرزندان، اولین و مهم ترین قدم در برقراری نظم است. * مشکلات فرزندتان را با همفکری حل و فصل کنید. مشکل فرزندتان، مشکل شماست. به عقاید او بدون اعمال زور و تحمیل عقیده گوش کنید و به آنچه برای او مهم است، توجه نشان بدهید. بگذارید ابتدا او نظم را معنا کند و شما عقاید او را تکمیل و اشتباهات او را تصحیح کنید. * اعتماد به فرزند یکی از مهم ترین راههای برقراری ارتباط صحیح، منطقی و صمیمی میان والدین و فرزندان است. اعتماد با کوشش هر دو طرف ایجاد می شود و در سایه این اعتماد، طرفین به راحتی به عقاید یکدیگر احترام گذاشته و آن را می پذیرند. کشمکش و عدم اعتماد نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت. ب. چارچوب و محدوده ای برای عملکرد خود و فرزندتان در نظر بگیرید * جوانان و نوجوانان، نیازمند چارچوب و قوانینی برای روشن شدن وظایف خود هستند. بنابر این با مشخص شدن محدوده آزادی ها و ممنوعیت ها، آزادی منطقی در خانواده برقرار می شود که این آزادی، نظم را به دنبال دارد؛ چرا که این آزادی، آزادی بی بند و بار و بی قانونی نیست. * در تنظیم محدوده ها و آزادی ها، سن جوانان و نوجوانان را در نظر داشته و آن را فراموش نکنید. نیازها و آزادی های نوجوان ?? ساله، متفاوت از نیازها و آزادی های نوجوان ?? و ?? ساله است. * در عین رعایت نظم و قانون، به آنها اجازه بدهید ریسک کرده و بعضی مسایل و موقعیت ها را امتحان کنند (البته در صورتی که بدانید خطر چندانی برای آنها ندارد.) * به عملکرد آنها چه در منزل چه در مدرسه و... به طور دقیق، اما غیرمستقیم نظارت کنید. * در شرایط بحرانی، بویژه اگر فرزندتان با مشکلی حاد روبرو شد، او را یاری دهید و پس از رفع بحران با دقت و با کلامی شیوا و منطقی اشتباهات او را برشمرید. به او گوشزد کنید که از چه اصولی سرپیچی کرده که اینچنین دچار بحران شده است. * تشویق بجا و منطقی را فراموش نکنید؛ همان قدر که تنبیه بجا و منطقی را فراموش نمی کنید. ج. پیامدهای شکستن مرزها * از آنجایی که شکستن قوانین و مرزها به مفهوم حذف آنها نیست، بنابراین اگر قانونی شکسته شود، باید اجرای مجدد آن در برنامه قرار بگیرد تا قوانین اهمیت و اعتبار خویش را از دست ندهند. * زمانی که به عنوان والدین فرزندتان تصمیمی اتخاذ می کنید، فرزند شما موظف به اجرای آن است. فرزندتان باید بداند که سرپیچی از آن عواقبی را به دنبال خواهد داشت. توجه کنید اگر فرزندتان از قانون و تصمیم شما سرپیچی کرد، دیگر شما را جدی نخواهد گرفت. یک بار سرپیچی از اصول و قانون خانه، سرآغاز بی توجهی و قانون شکنی است. * پیش از تنبیه و توبیخ فرزندتان به دلایل او گوش کنید. دلایل منطقی را بپذیرید، برای سرپیچی او تنبیه کوچکی مثل قهر یک روزه و... در نظر بگیرید، ولی از تنبیه جدی (توجه کنید منظور تنبیه بدنی نیست) بپرهیزید. * برای قوانینی که وضع می کنید، اهمیت قایل شوید و خود پیش از هر کسی به آن پایبند باشید تا فرزندتان از شما بیاموزد. * قوانین فراموش شده را یادآوری کنید. * روش آموزش هر فرد با دیگری متفاوت است. قانون شکنی هر یک از فرزندانتان را جداگانه در نظر گرفته و برای هر یک روشی جدا اتخاذ کنید. * به فرزندتان فرصت جبران بدهید. مثلا اگر به او تاکید کرده اید که ساعتی مشخص به منزل بازگردد، اما او دیر به منزل بازگشت، او را بازخواست کنید و اگر دفعه بعد به جبران اشتباه گذشته سرموقع و طبق قانون به منزل بازگشت، او را تشویق کنید تا متوجه شود که رفتارش کنترل شده و برای رفتارهای مثبت تشویق می شود.